او با سپاهی از شهیدان خواهد آمد!
- ۴ نظر
- ۲۰ اسفند ۹۳ ، ۱۶:۱۳
- ۲۴۶۸ نمایش
بسمـ الله...
اگر هر شب به جای تماشای
تلویزیون،
"فقط پانزده دقیقه" مطالعه کنید...
سالی حدود پانزده کتاب را می خوانید.
اگر روزی پانزده دقیقه ادبیات کلاسیک بخوانید...
در مدت هفت سال، صد کتاب بزرگ ادبیات کلاسیک را خوانده اید!
اینگونه تبدیل به یکی از باسوادترین افراد نسل خود خواهید شد.
با "تنها پانزده دقیقه در روز!
فقر فرهنگی یعنی ؛
کتاب نخوانیم !
یکی از بزرگ ترین معایبِ ما مردم این است که ،
همیشه منتظرِ کسی هستیم تا از راه برسد
و با خودش فرهنگ بیاورد
تا به خوردِمان بدهد ،
غافل از اینکه هیچکس جز خودمان
نمیتواند فرهنگ را در دَرونِمان بیدار کند ..
فقر فرهنگی را من و تو پَر و بال میدهیم !
تا زمانیکه اولویتِ اولمان چَت کردن و گفتگوی « بی حاصل » در گروه های مجازی باشد
به جایی نمیرسیم !
پانوشت : برگشتم باقوت... روال بلاگ تبدیل به ترویج کتابخونی میشه...
#فتامل #کتاب #کتابخوانی#خوب_کتاب_بخوانیم #کتاب_خوب_بخوانیم
درهای
آسمان باز است ... فقط برای اینکه تذکّری داده باشم دو روایت میخوانم.
روایتی از پیغمبراکرم نقل شده است که حضرت فرمودند: «إِنَ أَبْوَابَ
السَّمَاءِ تُفَتَّحُ فِی أَوَّلِ لَیْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ
لَا تُغْلَقُ إِلَى آخِرِ لَیْلَةٍ مِنْهُ»، درهای آسمان ها در اولین شب
از ماه مبارک رمضان باز شده است و تا آخرین شب ماه مبارک رمضان بسته
نمیشود. در روایت دیگری هم هست که البته صرف باز بودن در مطرح نیست. امّا
این باز بودن برای رسیدگی به حاجات عبد است که اثر هم دارد: «یَقُولُ
اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى فِی کُلِ لَیْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ
ثَلَاثَ مَرَّاتٍ»؛ خداوند در هر شب از شبهای ماه مبارک رمضان سه بار
میفرماید: «هَلْ مِنْ سَائِلٍ فَأُعْطِیَهُ سُؤْلَهُ»؛ آیا درخواست
کنندهای هست که از من درخواستی کند و من درخواست او را جواب دهم؟ «هَلْ
مِنْ تَائِبٍ فَأَتُوبَ عَلَیْهِ»؛ آیا رجوع کنندهای هست که در ربط با
خطاهایش از من پوزش طلبد؟ «هَلْ مِنْ مُسْتَغْفِرٍ فَأَغْفِرَ لَهُ»؛ آیا
استغفار کنندهای هست که من او را بیامرزم؟ این دو روایت را به عنوان نمونه
خواندم که در ارتباط با ماه مبارک رمضان بود.
محمد
بن مسلم از امام باقر (علیه السلام ) روایت کرده که به وى فرمود: اى محمد
بن مسلم گناهان مؤمن البته اگر موفق به توبه شود آمرزیده مى شود پس بر مؤمن
باد تا مراقب خود باشد، که بعد از توبه و آمرزش خود را به هیچ گناهى آلوده
نسازد، آگاه باش که به خدا سوگند این آمرزش تنها و تنها براى اهل ایمان
است عرضه داشتم حال اگر بعد از توبه دوباره مرتکب گناه شود، و دوباره توبه
کند چطور؟ فرمود: اى محمد بن مسلم تو گمان مى کنى که ممکن است بنده مؤمن
خدا از گناهش پشیمان بشود، و از خدا طلب مغفرت بکند و توبه هم بکند و خدا
توبه اش را نپذیرد؟ عرضه داشتم :اگر این توبه و گناه و باز توبه و گناه
مکرر شود چطور؟ فرمود هر زمانى که بنده مؤ من _ البته قید مؤ من را نباید
فراموش کرد چون گاه مى شود گناه بسیار، ایمان را از بین مى برد _ از خدا
طلب مغفرت نموده توبه کند خدا هم دوباره به آمرزش خود برمى گردد، و خداى
تعالى آمرزگار مهربانست، و توبه را مى پذیرد، و از بدیها صرف نظر مى کند،
پس زنهار که مبادا از رحمت خدا نومید گردى.
در
حدیثى از پیغمبر گرامى اسلام (صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: هنگامى که
«معاذ بن جبل» از توبه نصوح سؤال کرد، در پاسخ فرمود: «آن است که شخص توبه
کننده، به هیچ وجه بازگشت به گناه نکند، آن چنان که شیر به پستان هرگز باز
نمى گردد»! این تعبیر لطیف، بیانگر این واقعیت است که: «توبه نصوح» چنان
انقلابى در انسان ایجاد مى کند که، راه بازگشت به گذشته را به کلى بر او مى
بندد. همان گونه که بازگشت شیر به پستان غیر ممکن است. این معنى که در
روایات دیگر نیز وارد شده، در حقیقت، درجه عالى «توبه نصوح» را بیان مى
کند، و گرنه، در مراحل پائین تر ممکن است بازگشتى باشد که بعد از تکرار
توبه، سرانجام منتهى به ترک دائمى شود. سپس، به آثار این «توبه نصوح» اشاره
کرده، مى افزاید: «امید است با این کار پروردگار شما گناهانتان را ببخشد و
بپوشاند» و «و شما را در باغ هائى از بهشت وارد کند که نهرها از زیر
درختانش جارى است». امام على بن الحسین (علیهما السلام) در مناجات «تائبین»
به پیشگاه خدا چنین عرضه مى دارد: «خداى من! تو کسى هستى که درى به سوى
عفوت، به روى بندگانت گشوده اى، و نامش را توبه نهاده اى، و فرموده اى:
بازگردید به سوى خدا و توبه کنید، توبه خالصى، اکنون، عذر کسانى که از ورود
از این در، بعد از گشایش آن، غافل شوند چیست»؟!.
امام
صادق علیهالسلام فرمودند: چشمهایت را جز از روی دلسوزی و مهربانی با پدر و
مادر خیره مکن و صدایت را بلندتر از صدای آنها نکن، دستهایت را بالای
دستهای آنها مبر، و جلوتر از آنان راه مرو.
بحارالانوار، جلد ۷۴ صفحه ۷۹
و پدر!
ای مادر!
"ﺯﻧﺪﮔﯽ، ﺣﺎﻟﺖ ﺑﺎﺭﺍﻧﯽ ﭼﺸﻤﺎﻥ شماست
ﮐﻪ ﺩﺭ آﻥ ﻗﻮﺱُﻗﺰﺡﻫﺎﯼ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﺩﺍﺭد"
بیاییم از امروز
حتی شده یک نگاه مهر آمیز،
یک اطاعت از سر عشق
بیشتر
تقدیم کسانی کنیم
که تمام عمر چشمانشان اشکبار بود تا ما لحظه ای با دیدن رنگین کمان مهرشان به ذوق بنشینیم..
امام علی (علیه السلام) در این گفتار حکیمانه اش
به همه معصیت کاران هشدار مى دهد که از صبر الهى در مقابل معاصى شان مغرور
نشوند. اشاره به این که یکى از صفات پروردگار، ستار العیوب بودن است. با
رحمت واسعه اش گناهان پنهانى بندگان را افشا نمى کند تا آبروى آنها در نزد
دوست و دشمن ریخته نشود شاید بیدار شوند به سوى خدا باز گردند و از گناهان
خویش توبه کنند و دست بردارند. اما بسیار مى شود که افراد از این لطف و
رحمت الهى سوء استفاده مى کنند و گمان دارند گناهى نکرده اند یا اگر گناهى
مرتکب شده اند خداوند بدون توبه آنها را مشمول عفو خود قرار داده است. امام
)علیه السلام( در اینجا هشدار مى دهد که از این لطف و عنایت الهى مغرور
نشوید به خصوص این که ممکن است این از قبیل نعمت هاى استدراجى باشد یعنى
خداوند گروهى از گنهکاران را لایق عفو و بخشش نمى بیند; آنها را به حال خود
رها مى کند تا مجازاتشان را به تأخیر بیندازد تا پشتشان از بار گناه سنگین
شود و آنگاه به شدت آنها را گرفته و مجازات مى کند. در ضمن این سخن درسى
است براى بندگان که آنها هم ستار العیوب باشند و به محض اطلاع از گناهان
پنهانى کسى، به افشاگرى برنخیزند و آبرویش را نریزند و به او مجال اصلاح
خویشتن و توبه دهند.
بوى
خوش در اسلام و مخصوصاً احادیث پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله) و ائمه
هدى (علیهم السلام) بسیار مدح شده است و به مسلمانان دستور داده اند که از
عطریات استفاده کنند و همیشه خوشبو باشند و مخصوصاً به هنگام نماز از بوى
خوش استفاده نمایند. مرحوم کلینى در جلد ششم کافى از امام سجاد(علیه
السلام) نقل مى کند که آن حضرت ظرفى داشت که در آن مشک بود و در کنار سجده
گاهش مى گذاشت و هنگامى که مى خواست وارد نماز شود از آن بر مى داشت و خود
را خوشبو مى ساخت. در حدیث دیگرى آمده است که امام صادق(علیه السلام)
فرمود: « نماز کسى که خود را خوشبو مى کند برتر از هفتاد نماز بدون آن
است». حتى براى روزه دار که بوییدن گل ها مکروه است استفاده از عطریات نه
تنها ممنوع نیست بلکه توصیه شده است: در روایتى مى خوانیم: «امام صادق
(علیه السلام) هنگامى که روزه مى گرفت از عطر استفاده مى کرد و مى گفت: عطر
تحفه روزه دار است». استفاده از عطر نه تنها در حال نماز و روزه بلکه در
تمام حالات (جز در حال احرام) توصیه شده است. البته درمورد زنان اکیداً نهى
شده است که به هنگام بیرون آمدن از خانه یا ملاقات با نامحرم خود را خوشبو
سازند به گونه اى که دیگران آن عطر را استشمام کنند زیرا ممکن است منشأ
مفاسدى گردد. از حالات پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله) و ائمه هدى (علیهم
السلام) استفاده مى شود که بسیارى از آن بزرگواران از مشک استفاده مى
کردند حتى گاهى مقدارى از آن را در غذا مى ریختند.
اینکه
فرمود: (عطیه به مقدار نیت ) است منظورش این بوده که استجابت همواره مطابق
دعا است، پس آن چه سائل بر حسب عقیده قلبیش و حقیقت ضمیرش از خدا مى
خواهد، خدا به او مى دهد، نه آنچه که گفتارش و لقلقه زبانش اظهار مى دارد،
چون بسیار مى شود که لفظ آنطور که باید مطابق با معناى مطلوب نیست، که
بیانش گذشت، بنابراین جمله مورد بحث بهترین و جامع ترین کلمه است براى بیان
ارتباط میان درخواست و اجابت .و چگونه جامع ترین کلمه نباشد؟ با اینکه در
کوتاه ترین عبارت موارد بسیارى از دعاهائى را که مستجاب نمى شود بیان کرده،
که چرا نمى شود؟ مانند موردى که اجابت طول مى کشد، و موردى که خیر دنیائى
مسؤول با خیر مهمتر دنیائى و یا آخرتى تبدیل مى شود و مواردى که خواسته دعا
کننده به صورت دیگرى غیر صورتى که خواسته مستجاب مى شود که سازگارتر به
حال سائل است، چون بسیار مى شود سائل نعمتى گوارا درخواست مى کند، که اگر
فورا به او داده شود گوارا نمى شود، لذا اجابتش تاخیر مى افتد تا سائل تشنه
تر شود، و نعمت نامبرده گواراتر گردد، چون خودش درسؤ ال خود قید گوارا را
ذکر کرده بود، پس در حقیقت خودش خواسته که اجابتش تاءخیر افتد، و همچنین مؤ
من که به امر دین خود اهتمام دارد، اگر حاجتى را در خواست کند که برآورده
شدن آن باعث هلاکت دین او مى شود، و او خودش اطلاع ندارد، و خیال مى کند
برآورده شدن آن حاجت سعادت او را تاءمین مى کند، در حالى که سعادت او در
آخرت او است، پس در حقیقت در خواست او در خواست سعادت در آخرتش است نه
دنیا، و بهمین جهت دعایش در آخرت مستجاب مى شود نه در دنیا.منبع: تفسیر
المیزان
در
نهج البلاغه در یکى از وصایاى امیرالمؤ منین به فرزندش حسین (علیه السلام )
آمده: سپس خداى تعالى کلید همه خزینه هاى غیبش را در دست خود تو قرار داد،
و آن این است که به تو اجازه داد از او مسئلت کنى، با این کلید که همان
دعا است هر درى از درهاى نعمتهاى او را بخواهى مى توانى بگشائى، و باران
رحمت او را به سوى خود ببارانى، پس هرگز دیر شدن اجابت خدا تو را نومید
نسازد، که عطیه به قدر نیت است، و چه بسا اجابت دعایت بدین جهت تاءخیر افتد
که اجرش برایت بیشتر باشد، که بزرگترین عطا همان آرزو و انتظار اجابت
داشتن است، و چه بسا چیزى از خدا بخواهى و خدا آن را بتو ندهد، بلکه بهتر
از آن را بدهد، حال یا در دنیا و یا در آخرت، و یا بدین جهت مستجاب نکند که
خواسته است بلائى را از تو بگرداند، چون آنچه خواسته اى بلاى جان تو است،
زیرا بسیار مى شود که از خدا چیزى بخواهى که مایه نابودى دین تو است، اگر
آن حاجتت را برآورند، دینت را از دست مى دهى، پس بر تو باد که همیشه از خدا
چیزى بخواهى که جمال و زیبائیش برایت بماند، و وزر و وبالش از بین برود،
نه مال، که نه تنها براى تو نمى ماند، بلکه تو هم براى آن نمى مانى ...
معناى اینکه فرموده اند: (عطیه به اندازه نیت است ) در پست بعد.
خوشبخت ترین مخلوق خدا خواهی بود
اگر امروزت را آنچنان زندگی کنی که گویی
نه فردایی وجود داردبرای دلهره و
نه گذشته ای برای حسرت..
اگر برای شاد بودن در پی دلیل نباشی….
اگر قبل از هر چیز در دوست داشتن ها
و دوست داشته شدن هایت صادق باشی…
اگر بجای آنکه وابسته باشی دلبسته باشی!
خوشبخت ترین خواهی بود
اگر بخشنده باشی…در عشق،صداقت،قضاوت
خوشبخت ترین خواهی بود
پس خوشبخترین باش . . .
دو
گونه دعا که به هدف اجابت نمى رسد: اول این است که دعا دعاى واقعى نیست، و
امر بر دعا کننده مشتبه شده، مثل کسى که اطلاع ندارد خواسته اش نشدنى است ،
و از روى جهل همان را درخواست مى کند، یا کسى که حقیقت امر را نمى داند، و
اگر بداند هرگز آنچه را مى خواست در خواست نمى کرد، مثلا اگر مى دانست که
فلان مریض مردنى است و درخواست شفاى او در خواست مرده زنده شدن است هرگز در
خواست شفا نمى کند، و اگر مانند انبیا این امکان را در دعاى خود احساس
کند، البته دعا مى کند و مرده زنده مى شود، ولى یک شخص عادى که دعا مى کند
از استجابت ماءیوس است، و یا اگر مى دانست که بهبودى فرزندش چه خطرهائى
براى او در پى دارد دعا نمى کرد، حالا هم که از جهل به حقیقت حال دعا کرده
مستجاب نمى شود. دوم این است که دعا، دعاى واقعى هست، لیکن در دعا خدا را
نمى خواند، به این معنا که به زبان از خدا مسئلت مى کند، ولى در دل همه
امیدش به اسباب عادى یا امور وهمى است، امورى که توهم کرده در زندگى او مؤ
ثرند. پس در چنین دعائى شرط دوم (اذا دعان، در صورتى که مرا بخواند) وجود
ندارد، چون دعاى خالص براى خداى سبحان نیست، و در حقیقت خدا را نخوانده چون
آن خدائى دعا را مستجاب مى کند که شریک ندارد، و خدائى که کارها را با
شرکت اسباب و اوهام انجام مى دهد، او خداى پاسخگوى دعا نیست، پس این دو
طایفه از دعا کنندگان و صاحبان سوال دعاشان مستجاب نیست، زیرا دعایشان دعا
نیست، و یا از خدا مسئلت ندارند چون خالص نیستند.
نمیدانم چه می خواهم خدایا
به دنبال چه می گردم شب و روز
چه می جوید نگاه خستهٔ من
چرا افسرده است این قلب پر سوز ؟!
اما پدر!
این دوری از توست که مرا به این روز انداخته است؛
و من میخواهم مطیع فرمودهٔ جدت باشم
هر صبح و شام منتظر،
اما صبور
امام صادق علیه السلام:
توقع امر صاحبک لیلک و نهارک. "شبانه روز توقع ظهور صاحبت (حضرت مهدی) را داشته باش"
( بحارالأنوار، ج ۹۵، ص۱۵۹)