علت اشتیاق مومن به مرگ
اگر
به مؤمن که ربط با خدای خود پیدا کرده و در اثر تهذیب نفس و تزکیۀ
اخلاق به مدینۀ فاضله رسیده، و در اطاعت فرمان خدا در صیقل زدن
نفس امّارۀ بسوء با گذشت و ایثار و انفاق و اطعام و جهاد و صلاة و
صیام و انصاف با خلق و احسان و دستگیری از مستمندان و غیره کوتاهی
نکرده است؛ اگر بگویند: در یک روز دیگر یا مثلاً در یک ساعت دیگر می
میری در پاسخ میگوید: الحمد للّه، از اینجا رخت بر می بندم به
مُلک خلود، و از سراچۀ حدود به عوالم لایتناهَی، و از خارج حرم به
داخل حرم لقاء احرام می بندم و جان خود را در قدم محبوب ازلی فدا
می کنم. در آنجا عالم فضای واسع است، عالم عظیم است. غصّه نیست،
خستگی نیست، مرض اعصاب نیست، دغدغه نیست، دشمن نیست، تهدید
نیست. آنجا عالم حیات است، حیات محض است، مرکز نشر حیات به عوالم
است، جمال مطلق است، تلالؤ نورانیّت موجودات پاک و مجرّد است،
ارواح پاک فرشتگان و انبیاء و ائمّه و اولیای خداست. آنجا معدن
عظمت و عزّ قدس است، و نورمحض و عرفان خالص است. لذا مؤمن هیچ
نگرانی ندارد بلکه از چنین مرگی استقبال میکند و پیشواز میرود.
- ۹۴/۰۳/۱۵
- ۵۸۸ نمایش